چهار مولفه يي که به نظر مي رسيد سريال مناسبتي «پريدخت» در ماه محرم را به اثري قابل تامل تبديل کند، به نقاط ضعف آن تبديل شد. فيلمنامه پريدخت را احمد رفيع زاده نوشته که فيلمنامه نويس سريال «ساعت شني» هم است. ضعف فيلمنامه پريدخت در وهله نخست نشان از اين نکته دارد که ساعت شني در کارنامه نويسنده اش برگ برنده يي است که ظاهراً قرار نيست به اين زودي دوباره تکرار شود. اين مساله را با توجه به فيلمنامه مصائب دوشيزه که کار رفيع زاده است با جرات بيشتري مي توان گفت. البته اين پيش فرض اول است. مي توان از منظر هاي ديگري نيز به ماجرا نگاه کرد که نويسنده در پريدخت کاملاً دچار محدوديت شده است و بناي کار خود را بر پذيرفتن يک کار سفارشي گذاشته است. وقتي مي گوييم سفارشي به منزله آن نيست که چون پريدخت مناسبتي است بايد سفارشي درآيد. اين موضوع را مي توان با توجه به شب دهم حسن فتحي به طور کلي رد کرد. در اينجا منظور از سفارشي نويسي آن چيزي است که گروه توليد دچار آن شده اند و طبعاً گريبان نويسنده را نيز گرفته است. سياست متوليان توليد اين سريال اعم از مديران تلويزيوني پروژه و دست اندرکاران توليد آن باعث شده، پريدخت برخلاف انتظار به کاري نچسب تبديل شود و ثابت کند که يک گروه حرفه يي با مولفه هاي خوب نيز مي توانند کاري بد توليد کنند. پريدخت در فيلمنامه وفادار به المان هايي سفارشي مانده است که از بيرون بر کار تحميل شده و البته نويسنده نيز چندان در قيد پنهان کردن اين مولفه هاي تحميل شده نبوده است. سامان مقدم در سينما، کارنامه قابل تاملي از جهت کارگرداني اثري خوش ساخت و مخاطب پسند دارد که همين نکته باعث گمانه زني هايي درباره پريدخت، قبل از پخش شده بود. اما به نظر مي رسد همچنان که پيش از توليد يک اثر در گزارش ها و تحليل ها به نقاط قوت يک پروژه در دست توليد اشاره مي شود، بايد بعد از پخش نيز مروري بر همان تحليل ها و گزارش ها داشت و آسيب شناسي کرد که چه اتفاقي، معادلات و گمانه زني ها را به هم زده است. سامان مقدم در کارنامه تلويزيوني خود، کارگرداني سريال همراز را پيش از پريدخت داشت که البته موفق تر از پريدخت بود، اما هم اکنون هر دو کار نشان از آن دارد که مقدم يا رسانه تلويزيون را بخوبي نمي شناسد يا اينکه اين رسانه را دست کم گرفته است. در هر دو صورت به نظر مي رسد مديران تلويزيون در انتخاب هايشان براي توليد اثري که قرار است آبروي سريال هاي نمايشي در ماه محرم باشد، بايد دقت بيشتري به خرج بدهند. علي مصفا و ليلا حاتمي مولفه ديگري هستند که بر خلاف انتظار سريال پريدخت را به اثري متوسط رو به پايين تبديل کردند. اين زوج هنري در کارنامه کاري خود، تجربه درخشاني چون کيف انگليسي به کارگرداني ضياءالدين دري را داشتند. سريالي که هنوز هم به عنوان يکي از بهترين هاي توليدات تلويزيوني محسوب مي شود. مصفا و حاتمي در سينما نيز تجربه هاي درخشاني چون بازي در ليلا و پري را دارند که براي منتقدان و مخاطبان سينما مثال زدني است. ماجراي بازي هاي ضعيف به بازيگران ديگر سريال پريدخت از جمله کامبيز ديرباز و داريوش ارجمند نيز برمي گردد. هر چهار مولفه يي که برشمرده شد، تحت هدايت تهيه کننده اثر؛ يعني رامين عباسي زاده صورت گرفته که در برابر مديران تلويزيون، بايد اولين گزينه پاسخگو باشد. عباسي زاده، تهيه کننده سريال همراز مقدم نيز بود. جداي از مواردي که ذکر شد و به گروه توليد مربوط مي شود، پريدخت در گروه فيلم و سريال شبکه دو سيما توليد شده است که سريال مناسبتي قابل توجه ميوه ممنوعه در آن براي ماه رمضان امسال توليد و پخش شد. مهدي فرجي به عنوان مديري که تجربه توليد سريال هاي موفق زيادي را در کارنامه کاري خود دارد، به حتم از توليد پريدخت با اين نقاط ضعف نبايد چندان راضي باشد. آنچه پريدخت را به اثري سفارشي نامناسب تبديل کرده است، به حتم شامل مولفه هايي کلي تر مي شود که به نظر مي رسد جسارت را در توليد يک اثر خلاقانه و ماندگار با توجه به تيم حرفه يي بسيار کم رنگ کرده است.